کچل‌پنیری

سلام کچلوی من .بابا محمد یه ماهه پیش گفت بزار من موهای محمد طاها رو کوتاه کنم .خلاصه ماشینو آورد وشروع کرد واین بابای استاد آرایشگری اینقد زیبا موهاتو کوتاه کرد که از خوشگلی مجبور شدیم موهاتو از ته بزنیم .اینقد تغییر کرده بودی که خودمونم شک کردیم محمد طاهایی‌ یانه؟ ولی نگران نباش الان دیگه موهات دراومده .کچل پنیری من کابینتهای آشپزخونمون از دست تو امون ندارن اینقد که میری وسایلشونو میریزی کف آشپز خونه .یادت باشه ها که دو تا از بشقابای جهازمو شکوندی.یادت باشه که وسایل کیف دستی من همیشه کف اتاقه و ورقه های تو کیفمو پاره پوره میکنی.ازهمشون عکس گرفتم .حیف که نمیتونم عکس بزنم تو وبت.دوتا دندون خرگوشیت هم درومده خیلی خوشگل شدی ولی اینقد با دندونات همه چی رو گاز گرفتی که دارن کج وکله میشن .من ومحمدکه جرات نداریم یه چایی هم باهم بخوریم .هر جای اتاق که باشی میای و کاسه کوزمونو بهم میزنی حسود خان ازریختن قندون بگیرتا واژگونی سینی چایی. از شیطنت هات هم همین بس که شرمنده ی  هانیه کوچولو ومیلاد وسجاد شدم که از حالا چنگشون میزنی وکشیدن موی دخترها که جزو تخصص قدیمیته .تو همه مهمونی ها من و محمد باید به همه حضار اعلام کنیم مواظب موهای بچه هاتون باشید!!!!از همه بدتر به من میگی (ادم) آخه بچه خوب کدوم بچه ای مامانشو با اسم کوچیک صدا میکنه ها ها .عمه ،بابا،ماما،عبا،اه،رو بلدی بگی.تازه دستت رو به وسایل میگیری و راه میری یا خودت رو آویزون من ومحمد میکنی وبلند میشی.فعلا لب تاب نداریم ومن مجبورم با گوشی وبت رو به روز کنم ونمیتونم

فعلا عکس بزنم .دوستت دارم گل زندگیم.راستی یازده ماهه شدنت مبارک قشنگم یه وقت فکر نکنی حواسمون نیست ها.حساب ثانیه ثانیه عمرتو داریم .یازده تا بوس هدیه به لبای همیشه خندونت عزیزم.