محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 11 سال و 8 روز سن داره

رامکال کوچولوی ما

شیرین زبونم

سلام همه زندگی من وبابا محمد ،پسر قشنگم الان که دو سال وده ماهه هستی به حدی شیرین زبونی که وقتی داری حرف میزنی من ومحمد دلمون میخواد محکم گازت بگیریم.تمام شعر وسوره هایی که توی مهد کودک بهت یاد دادن رو خیلی خوب یاد گرفتی همین طور کلمه های انگلیسی ودعای فرج رو کامل بلدی ،مربیتو خیلی دوست داری خانم هوشمند وخانم عبدی زاده وخانم نوایی هم تو رو خیلی دوست دارن .وقتی کلاس میرم خیالم از بابت تو راحته .البته از اول اینطوری نبودی ها اوایل سال کمی گریه میکردی.یه روز صبح که نمیخواستی از بغلم بیرون بیای وبری بغل مربیت وگریه میکردی من بهت گفتم اگه نری آقا مدیر ما منو دعوا میکنه میگه چرا دیر اومدی وتو با شنیدن این جمله با اینکه دوست نداشتی سریع رفتی بغل مر...
12 بهمن 1394

وقت ندارم

پسر نازنین پر انرژی من  خیلی وقته که وبلاگتو بروز نکردم،آخه تو اصلا وقتی یرام نمیزاری ،انقد که پر جنب وجوشی.همین الان هم همش میای گوشی رو از دستم میگیری.ا
19 آبان 1394

بهترین روزی که خدا تورا آفرید مبارک

تولد دوساله شدنت مبارک عزیزم.امسال تولدت رو در کنار هلیا وزینب جشن گرفتیم وتو چون بچه ها کنارت بودن خیلی خوشحال بودی.اصلا تو همیشه تولد رو دوست داری وما هفته ای یکی دو بار برات تولد میگیریم با شمع هایی که داریم تو خونه. خندهای زیبای تو دلگرمی من وبابا محمد  ه تو زندگی.دوستت داریم.تولدت مبارک ...
1 فروردين 1394
1